
جوک های جدید و باحال اسفند!(به استقبال رفتیم دیگه :))
ﻃﺮﺯ ﻧﻤﺮﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﭘﺴﺮﺍ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻣﺮﺩ
ﭘﺴﺮﺍ : ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﺟﻮﻥ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺧﺮﺝ ﺧﻮﻧﻪ ﻭﺩﺍﻧﺸﮕﺎﺭﻭ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﺪﻡ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺮﯾﺾ ﺑﺎﺑﺎﻡﻣﺮﺩﻩ 2 ﺷﯿﻔﺖ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺧﻮﺏ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﻧﻢ !
ﺩﺧﺘﺮﺍ : ﺍﺳـــــﺘـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــﺎﺩ !!
*
*
*

جی ال ایکس داره تبلیغ راحت از جیب درومدن و میکنه نمیدونه ما یه شلوار کردی داریم تبلت میزاریم توش،اخیرا مشاهده شده لب تاپم میزارن داخلش!
=))
*
*
*
عاغا تا حالا دقت کرده بودین ايرانيا تا وقتى ايرانن دنبال رستوران خارجين...
اما زمانى كه برن خارج در به در دنبال رستوران ايرانی میگردن! :-"
*
*
اس ام اس های خنده دار جدید اسفند

سلامتی اونایی که منو به خاطر خودم میخوان .. نه واسه پرایدم
* * *
ســـــلامتی اونـــایی کـــه مـــوقـــع خـــرج کـــردن واســـه رفـــیق و عـــشــقشــون…
پــــول واســـشون حـــکــم جـی ال ایــکسو داره…
راحــــــت از جـــــیب درمـــیاد…!!!!!
* * *
از وقتی پراید گرون شده رفیقم یجوری ژست میگیره پشت ماشینش میشینه انگار پشت AUDI R8 نشسته قرمساق دیگه ماهارو تحویل نمیگیره
اونایی که بالا تر از پراید داشتن که دیگه هیچی کلا ماهارو shift+delete کردن از تو مغزشون
* * *
ما نسلی هستیم که بازی های شطرنجی نینتندو و سگا واسمون خدا بود اونوخت الان که xBox و Ps3 بازی میکنیم میفهمیم بازی ینی چی،من موندم این دهه ۸۰یا از بازی کردن لذت میبرن؟ اصلا میدونن بازی کنسولی ینی چی؟ :دی
* * *
امروز تو تاکسی بودیم رانندهه رفت بنزین بزنه با یه راننده دیگه دعواش شد، یارو به راننده ما گفت تو مسافرکشی ؟ تو عن کشی …
ما ۴ تا تو ماشین

الان تعداد دخترا ازپسرا تو سفره خونه ها بیشتره!
فکرکنم پسرا میرن کلاس گلدوزی وسفره آرایی
تازه وقت آرایشگاه هم دارن …
بعدشم قلیون واسه پوست شون ضرر داره
.
.
.
میدونید سگ ها چرا ازدواج نمیکنن؟؟
چون همینجوریشم یه زندگی سگی دارن…!!!
.
.
.
یه قانون کلی هست که میگه :
“به هر چیزی که فکر کنی همون سرت میاد”
ولی این قانون یه استثنا کوچیک هم داره
و اونم اینه که در مورد چیزای خوب کارکرد نداره !
.
.
.

دختره متولد آخرین ساعات 30 اسفند سال 69 هست استاتوس زده
من نمیدونم این دهه هفتادیا چرا اینقدر لوسن
:|
:
:|
آدمو سگ بگیره جو نگیره
.
.
.
خیلی درد داره با
آهنگ ساسی مانکن یاد یکی بیوفتیدخیلی :|
فکــــرشو بکـــن...
.
.
.
تو تاکســی از بــس چســبیدم بــودم بــه در یهــو در باز شــد ...!
منــم مجبــور شــدم دختــره رو بگــیرم نیفــتم بیــرون از تاکســی ...!
بیچــاره از تــرس بغــلم کرده بــود ...
هــی میگــفت ســالمــی ؟ چیــزیت کــه نشــد که؟ و از ایــن صوبتـــا...
منــم به رانــنده گفــتم بــزنه بغــل میــخوام تــوو افــق محـــو شم... :))
خدایش عجب دختر با مرامی بود:((
.
.
.
پسره اومد وسط کلاس دانشگاه , داد زدشلوارمو در بیارم ؟
همه پسر ها گفتن : دربیـار در بیــار
دخترها همه زیر چشمی نگاه می کردن ... !!!
یه دفعه دستشو کرد تو ساکش و شلوار ورزشیشو در اورد !
پسرا : هاهاها :)))
دخترا : ایییییییش :|:|:|
.
.
.
مثلا یه بارم با ماشین بابام رفتم تجریش مخ زدم
فرداش بدون ماشین رفتم سره قرار ..
دخدره دربست گرفت رفت خونشون !!
فک كنم از بوی عطرم خوشش نیومده
وگرنه دخدرا كه عاهن پرست نیستن !
.
.
.
برای آن دسته از افرادی که به اینترنت اعتیاد دارند، محصول جدید یک شرکت اسپانیایی با تبدیل تمام دیوارهای خانه به یک نمایشگر بزرگ آنلاین میتواند راهی نهایی برای دسترسی همیشگی به دنیای آنلاین باشد.
به گفته شرکت طراحی Think Big Factory، سازنده این سیستم که «Openarch» نام گرفته، در حال حاضر سختافزار این محصول آماده بوده اما تنها 40 درصد از نرمافزار آن تکمیل شده است.

سازندگان قصد دارند که این سیستم را جایگزین صفحهکلید و کنترل از راه دور کنونی کنند که برای تعامل با فناوری اینترنت مورد نیاز است.
هرچند به گفته سازندگان بیشتر این فناوری نامحسوس خواهد بود. همچنین در حال حاضر یک خانه تجربی برخوردار از این فناوری ساخته شده که فردی در آن سکونت داشته و از این فناوری در آن استفاده میکند.
این پیشساخت از دوربینهایی مانند کینکت مایکروسافت برای پیگیری کاربر استفاده کرده و به وی اجازه میدهد تا با حرکت دست در میان هوا از گزینههای انتخاب در دنیای مجازی بهره ببرد.
این پروژه سه سال پیش آغاز شده و نمونه پیشساخت کنونی با استفاده از فناوریهای موجود در بازار در خانهای در شمال اسپانیا ساخته شده است.
اعتراف می کنم کلاس اول دبستان بودم و تحت تاثیر این حرف که نباید به غریبه نشانی خونتون رو بدید روز اول به راننده سرویس نشونی اشتباهی دادم و از یه مسیر الکی تا خونه پیاده رفتم.فرداش تازه وقتی که سرویس نیومد دنبالم فهمیدم چه دست گلی به آب دادم!!!
اعتراف می کنم تازه توی یه شرکت مشغول کارشده بودم یهو مدیر عامل از توی اتاق خودش گفت:امیر جووون...بلند گفتم:جانننم...گفت:خیلی می خوامت...گفتم:ماهم همین طور... گفت:پیش ما نمیای؟؟؟گفتم:بله.حتما...از پشت میزم بلند شدم تا برم توی اتاقش به در اتاقش که رسیدم دیدم داره با دوستش امیر حرف می زنه و من از شدت ضایع شدن دیوار رو گاز گرفتم!!!
اعتراف می کنم بچه که بودم می خواستم برم دستشویی تلویزیون رو خاموش می کردم تا کارتون خاموش نشه و بعد میومدم گریه می کردم به مادرم می گفتم کار تو بود تلویزیون رو روشن کردی کارتون تموم شد!!!
اون زمان که از این نوشابه شیشه ای ها بود یه روز خواستم یه شیشه که اضافه اومده بود اومدم بذارم تو در یخچال دیدم بلنده جاش نمیشه.درش آوردم یه کمش رو خوردم.دوباره گذاشتم در کمال تعجب دیدم٬نه بازم جا نمیشه!!!!!
ناگهان شیری در مقابل آنان ظاهر شد.
یکی از آن ها سریع کفش ورزشی اش را از کوله پشتی در آورد و پوشید.دیگری گفت:بی جهت آماده نشو هیچ انسانی نمی تواند از شیر سریع تر بدود.
مرد اول به دومی گفت:قرار نیست از شیر سریع تر بدوم٬کافی است از تو سریع تر بدوم.واین گونه شد که شاخه ای از مدیریت به نام"مدیریت بحران"شکل گرفت.
این نوع انتقاد را متوقف کنید
انتقاد از زن های دیگر و تلاش برای تخریب چهره آنها، راهی است که خیلی از زن ها می خواهند با کمک آنها زندگی شان را نجات دهند. بسیار از زن ها فکر می کنند، تحقیر خانم های دیگر در مقابل همسرشان و برجسته نشان دادن عیب های آنها می تواند تصور همسرشان را نسبت به زن های دیگر تغییر دهد. اما این جملات منفی، دقیقا همان حرف هایی است که مردها از شنیدن شان بیزارند. نگاهی به رفتارهایتان بیندازید. اگر شما هم پیش از این چنین اشتباهاتی را مرتکب می شدید، از همین لحظه برای تغییر آن تلاش کنید. مردها اهمیت نمی دهند که شما چه نظری در مورد خانم های دیگر دارید. آنها دنیا را همانطور که خودشان می خواهند می بینند؛ پس با انتقال این قضاوت های اغراق شده، توجهشان را به موضوعی که از آن هراس دارید، جلب نکنید. قضاوت شما نمی تواند وفاداری همسرتان را کم و زیاد کند. پس اگر به موضوعی شک دارید، به جای ابراز تنفر از زن های دیگر، ریشه مشکل را پیدا کرده و ارتباط تان را اصلاح کنید.
زیر ذرهبین نبرید
زندگی مشترک شما در هر وضعیتی که قرار داشته باشد، حسادت می تواند اوضاعش را بدتر و خیلی زود همه چیز را نابود کند. مردها از اینکه به صورت مداوم تحت نظر باشند بیزارند. برای آنها گرفتن رمزعبور، چک کردن تلفن یا حساسیت نسبت به همکاران، می تواند نشانه نابود شدن یک زندگی باشد. چیزی که بیشتر از همه مردها را از ازدواج فراری می دهد، ترس از محدودیت و همین کنترل شدن هاست. به جای اینکه مثل بازپرس ها رفتار کنید و زندگی تان را وارد همان چالش هایی کنید که از آنها می ترسید، سعی کنید با ساختن یک خانه امن، پایه های زندگی مشترک تان را محکم تر کنید.
اغراق نکنید
مردها از اینکه به عنوان تنها پشت و پناه شناخته شوند بیزارند. بیشتر مردها به دنبال یک زن معمولی هستند؛ زنی که معمولی رفتار می کند و نیازهایی عادی هم دارد. آنها دوست ندارند هر روز پیامک های عجیب و غریب و زیاد از حد شاعرانه را دریافت کنند و از اینکه همسرشان بی وقفه از آنها محبت بخواهد هم خوش شان نمی آید. درواقع مردها به همان اندازه از زن های وابسته و بیش از حد عاطفی بدشان می آید که از زن های خیلی مستقل و سرد. پس اگر می خواهید زندگی خوبی داشته باشید، به جای اینکه مدام منتظر یک دسته گل رز و پیامک های خارق العاده باشید، سعی کنید موقعیت های جدی و موقعیت های عاشقانه را از هم جدا کنید و به همسرتان فرصت بدهید که در کنار عاشق شما بودن، برای زندگی عادی هم فرصت داشته باشد.
مثل دوقلوهای به هم چسبیده نباشید
بعضی زن ها فکر می کنند زندگی مشترک یعنی زندگی کردن مثل دوقلوهای به هم چسبیده. آنها انتظار دارند همسرشان از همان لحظه ای که از محل کارش خارج می شود، دربست در اختیار شان باشد و با این کار عشقش را به این زندگی ثابت کند. خود این زن ها هم زندگی شان را محدود به همسرشان می کنند و چون از همه فرصت ها و خواسته هایشان می گذرند، چنین انتظاری را از همسرشان هم دارند. اما واقعیت این است که کسی از آنها نخواسته از فرصت هایشان بگذرند. یک مرد معمولی، دوست دارد همسرش یک زندگی عادی و همچنین دوستانی داشته باشد که گاهی با آنها وقت بگذراند. گاهی به تنهایی احتیاج داشته باشد و به فکر آینده و پیشرفتش هم باشد. یک مرد معمولی خودش هم به همین شیوه زندگی می کند و اگر کسی انتظاری جز این داشته باشد، خیلی زود با او به مشکل برمی خورد.
بیماری خرید کردن
مرد ها با زن هایی که تمام زندگی شان به فکر خرید کردن هستند کنار نمی آیند. آنها از زن هایی که سخت خرید می کنند هم راضی نیستند. بیشتر مردها معتقدند تا زمانی که به چیزی احتیاج ندارند، دلیلی ندارد پایشان را به مراکز خرید بگذارند. این دسته از مردها هدفمند وارد مغازه ها می شوند و بیشتر تا وقتی ندانند که کالای مورد نظرشان را کجا پیدا می کنند، سراغ خریدنش هم نمی روند. زن هایی که دوست دارند تمام شهر را برای پیدا کردن یک روسری بگردند، باب میل این مردها نیستند. شما هم اگر می خواهید یک مرد را خوشبخت کنید، کمی شیوه خرید تان را تغییر دهید و انتظارهای آنها را درک کنید.
مثل ضبط صوت
حرف زدن در زندگی مشترک اتفاق خوبی است. موضوعی است که اگر کمرنگ شود، می تواند بقای یک زندگی را هم به خطر بیندازد. اما با وجود این اصل، مردها از زن هایی که مدام حرف می زنند هم خوش شان نمی آید. گلایه خیلی از آنها این است که همسرم به من اجازه حرف زدن نمی دهد. آنها وقتی که همسرشان به جایشان اظهار نظر می کند و به سؤالاتی که از آنها پرسیده شده جواب می دهد، از همیشه عصبانی تر می شوند و اگر چنین اتفاقاتی پشت سر هم تکرار شود، یک مرد خیلی زود از همسرش ناامید می شود. پس حواستان را جمع کنید. اگر قرار است خاطره ای تعریف کنید که هیچ، اما اگر می خواهید در مورد موضوعی با او گفت وگو کنید، اجازه دهید که آزادانه نظرش را بگوید و هیچ وقت با حدس زدن جمله هایش و کامل کردن آنها رابطه تان را ویران نکنید.
عوض کردن کانال تلویزیون
حق دارید؛ از صدای گزارشگر ورزشی یا برنامه تفسیر خبر خسته شده اید. اما حق ندارید به دلیل خستگی تان، توجه او را نادیده بگیرید. بدون اینکه به او هشدار دهید یا نظرش را بپرسید، کانال تلویزیون را عوض نکنید. شاید برنامه ای که می بیند، برایش واقعا مهم باشد. درواقع انجام چنین کاری باعث می شود فکر کند علایقش را نادیده می گیرید پس قبل از آنکه خودتان را در معرض چنین اتهامی قرار دهید، نظر او را بپرسید و اگر دیدن یک برنامه برایش اهمیت دارد، از او بپرسید که چه زمانی می توانید شبکه مورد علاقه تان را انتخاب کنید. البته بد نیست برای تغییر ذائقه تان هم تلاش کنید و به خودتان این فرصت را بدهید که برنامه های مورد علاقه او را هم دوست داشته باشید و او را در زمان مشاهده آنها همراهی کنید.
خط و نشان نکشید
مردها از زن هایی که برای رسیدن به خواسته هایشان از در تهدید وارد می شوند بیزارند، پس اگر می خواهید رابطه تان یک سویه نشود و زندگی تان مشترک بماند، خط و نشان نکشید و کارخودتان را انجام دهید. تجربه نشان داده تهدید های زنانه در بیشتر موارد عملی نمی شود. پس به جای اینکه همسرتان را در منگنه بگذارید و به شکل توهین آمیزی او را تهدید کنید، برایش اهمیت مسئله را توضیح دهید و تلاش کنید با گفت و گو به یک نظر مشترک برسید. اگر او به خواسته شما اهمیت نمی دهد، مشکل تان بزرگ تر از آن است که با تهدید حل شود.
منبع : سيمرغ
زیست بوم: کرکودیل ها جزو آن دسته از موجوداتی هستند که دیدن شان آدم را به یاد موجودات نخستین می اندازند. پیش از این بارها اخباری در مورد کروکودیلی به نام گوستاو منتشر شد که دهها انسان را خورده بود اما " پوچو” نام کروکودیلی ۵ متری است که دوستی اش با یک مرد در کاستاریکا سالها تعجب همگان را بر انگیخت.

چیتو اسم مردی کاستاریکایی است که یک کروکودیل زخمی را در رودخانه ای پیدا کرد. او می گوید: من سرباز بودم و این کروکودیل را که یکی از چشم هایش با شلیک گلوله یک کشاورز زخمی شده بود پیدا کردم.
او می افزاید: من او را با قایق چند بار به دامپزشک بردم و گوشت و مرغ به او دادم تا اینکه حالش خوب شد و به دریاچه برگشت اما هر وقت من را می دید به طرفم می آمد پشت سرم آرام راه می رفت.

چیتو می افزاید: پوچو با من دوست شد، روزهای اول از او می ترسیدم ولی بعد دیگر ترسی در میان نبود.
چیتو و پوچو به نمایش های سرگرم کننده برای مردم محلی می پرداختند تا اینکه در اکتبر ۲۰۱۱ پوچو در ۵۰ سالگی به دلایل طبیعی درگذشت.

شنا کردن با یک کروکودیل ۵ متری که وزنش نزدیک به یک تن بود آن هم در آب های سبز رنگ و گل آلود مرز باریکی میان جسارت و دیوانگی است! کافی بود یک لحظه پوچو دوستی اش را فراموش کند و چیچو را در کمتر از ۵ ثانیه به قطعات کوچک تبدیل کند.
آیا همه حیوانات در عالم واقعی هم اندازه شخصیت های کارتونی می توانند با انسان نزدیک شوند؟ چطور بعضی از آنها این همه می توانند به انسان خو کنند .

من دعا می کنم تورا داشته باشم.
تو دعا می کنی دیگر نباشم.
بیچاره خدا...!
منبع: http://nazaninnn14.blogfa.com
.: Weblog Themes By Pichak :.